(۱۶+) جزئیات جدید و تکان دهنده از قتل مهرجویی و همسرش / چاقو را گرفتم و داوود سر خانم را از پشت گرفت و...
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۵۶۰۹۷
۲۲ مهرماه امسال جنجالیترین جنایت سال در شهرک زیبادشت فردیس در استان البرز رقم خورد؛ جنایتی هولناک که در جریان آن داریوش مهرجویی، کارگردان سینما و همسرش قربانی سرقت از خانهشان شدند. شامگاه بیستودومین روز مهر ماه وقتی مونا مهرجویی، دختر این زوج از گالری به خانه برگشت، نمیدانست چه سرنوشت تلخی برای پدرومادرش رقم خورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با ورود به خانه ویلایی با جسد غرق در خون پدرش در آشپزخانه و جسد دست بسته مادرش در اتاق خواب روبهرو شد. عاملان جنایت در قتل این زوج نهایت قساوت را به کاربرده بودند. بعدازگزارش این جنایت تحقیقات گستردهای زیر نظر دادستان شهرستان فردیس آغاز و در کمتر از یک هفته با دستگیری چهار مرد افغان راز این جنایت فاش شد. اسکندر، میرویس، کریم و داوود چهار تبعه افغانی بودند که شبانه با ورود به خانه ویلایی در شهرک ناز، جنجالیترین جنایت سال را رقم زدند. در این گزارش جزئیات کامل این پرونده را از زبان چهار متهم روایت کردهایم؛ روایتی که آنها در مراحل تحقیقات و دادگاه آن را تشریح کردند. چهار متهم که پس از محاکمه در شعبه اول دادگاه کیفری یک البرز با مجازات سنگینی روبهرو شدند.
۱۰روز قبل ازقتلبرای مرور این پرونده باید به ۱۰روز قبل از جنایت برگردیم. روزی که کریم، متهم ردیف اول پرونده تصمیم به اجرای این نقشه شوم گرفت و سه هموطنش را با خود همراه کرد. درمیان متهمان داوود کمتر از۱۸سال سن دارد. او پس ازدستگیری با معرفی چهارمین متهم پرونده تمام ابهامات پرونده را از بین برد. اودرباره شروع ماجرا میگوید: من درشهرک کار میکردم و به آنجا تردد داشتم. یک روز کریم سراغم آمد و نقشه سرقت از خانه مهرجویی را برایم توضیح داد. میگفت مهرجویی و همسرش تازه از خارج آمدهاند و کلی پول و دلار در خانهشان دارند که با برداشتن آنها میتوانیم پولدار شویم. من نمیدانستم او و میرویس نقشه قتل آقا و خانم ــ مرحوم مهرجویی و همسرش ــ را کشیدهاند. فکر میکردم یک سرقت است. قرار شد وقتی شرایط خوب بود، خبر دهد. ۱۶ مهر ماه تماس گرفت و گفت امروز نقشه را اجرا میکنیم. هوا در حال تاریک شدن بود که به محل قرار در کنار دیوار شهرک رسیدم. کریم و میرویس بودند و اسکندر بعد از من آمد. از بالای دیوار وارد شهرک شدیم و خودمان را به مقابل خانه مرحوم مهرجویی رساندیم. وارد خانه شدیم و کریم پشت پنجره آشپزخانه رفت. خانم سایهاش را دید و تهدید کرد به پلیس زنگ میزند. کریم هم تهدیدش کرد. بعد به ما گفت امشب شرایط جور نیست، بهتر است برگردیم. ما هم از همان مسیری که آمدیم برگشتیم.
همسر مرحوم مهرجویی شما را شناخت؟
داوود: فکر کنم فقط کریم را شناخته بود. یک روز سراغ نگهبان آمد و گفت کریم برای سرقت به خانهاش آمده و میخواهد با نقشهای او را گیر بیندازد.
چه شد برای دومین بار به آن خانه رفتید؟
داوود: کریم و میرویس نقشه قتل داشتند و به ما نگفته بودند. من سر کار میرفتم تا اینکه یک هفته بعد کریم دوباره تماس گرفت و گفت امشب نقشه را اجرا میکنیم. ما هم همانجای قبلی جمع شدیم و صبر کردیم هوا تاریک شود.
شامگاه ۲۲ مهر ماهاسکندر که میتوان به او لقب جعبه سیاه این پرونده را داد، متهمی است که اموال سرقتی و چاقوهای خونی را مخفی کرده بود. با دستگیری و اعترافات او پازلهای این جنایت کنار هم چیده شد تا راز آن فاش شود.
چطور وارد خانه شدی؟
اسکندر: ظهر شنبه من درمحل کارم بودم. مقنی هستم وچاه حفر میکنم. کریم زنگ زد وگفت امشب کار را تمام میکنیم. وقتی به مقابل خانه آقا و خانم رسیدیم، کریم دو چاقو با خود آورده بود. چاقوها را هفته قبل هم آورده بود. مقابل خانه نردههایی بود که با برگهای آویزان پوشیده بود. کریم به من گفت پشت برگها مخفی شوم تا اوضاع را بررسی کند. خودش و میرویس وارد شدند و بعد به من و داوود گفتند برویم. یکی از چاقوها را به من داد. به ما دستکش هم داد و گفت دستتان کنید تا اثر انگشت از شما بهجا نماند. میرویس قبول نکرد، اما ما دست کردیم.
قبل از ورود، مرحوم مهرجویی و همسرش را دیدی؟
آقای مهرجویی لباس مرتبی به تن داشت وپشت میزناهارخوری بود، اما غذانمیخورد. اگر اشتباه نکنم خانم روی مبل جلوی تلویزیون نشسته بود. در ورودی باز بود و وارد شدیم. خانم با دیدن ما ترسید و داد زد. بعد هم به سمت اتاق رفت. من و داوود به دنبالش رفتیم که چاقو از دستم افتاد. او پشت در اتاق بود و سعی میکرد مانع ورودمان شود که در را هل داده و وارد شدیم. پرسیدیم طلاها کجاست که خانم جواب داد تازه از سفر آمدیم و خانه مادرم است. خود خانم النگوها و دستبند را از دستش بیرون آورد و به ما داد. من دستانش را بستم و داوود دهانش را بست. یک پابند هم داشت که گم کردم. یکدفعه کریم وارد اتاق شد. دو تا چاقو دستش بود که یکی خونی بود. آن را به من داد و گفت خانم را بکش. ترسیده بودم، اما تهدیدم کرد اگر اینکار را نکنم، مرا میکشد. میدانستم اینکار را میکند. چاقو را گرفتم و داوود سر خانم را از پشت گرفت. دو ضربه به گردنش زدم که کمی خون آمد و روی لباس ریخت. عقبعقب آمدم و چاقو از دستم افتاد. کریم عصبانی بود و چاقو را برداشت و به سمت خانم رفت. انگار خانم قصد داشت چیزی به ما بگوید، اما دهانش بسته بود. کریم سمتش رفت و با چاقو به گردنش زد و خون روی دیوار ریخت. حتی دست داوود هم برید که آن را شست.
چه کسی مرحوم مهرجویی را کشت؟
اسکندر: آن زمان ما آنجا نبودیم و کریم و میرویس بودند.
بعد چه کردید؟
اسکندر: خانه را بهدنبال پول و طلا گشتیم، اما چیزی غیر از دوگوشی و طلاهای خانم دستمان را نگرفت و از آنجا بیرون آمدیم. به خاطر اینکه من بیرون شهرک زندگی و کار میکردم چاقوها و وسایل سرقتی را به من دادند. آن را جایی زیر خاک مخفی کردم. لباسم که خونی بود را در جوی آبی شستم و تا صبح منتظر ماندم تا خشک شود.
عذاب وجدان نداشتی؟
اسکندر: شب بعد خواب خانم را دیدم و از خواب پریدم. به سرویس بهداشتی رفتم و گریه کردم تا کسی شک نکند.
حمله به آقای کارگردانبرای افشای جزئیات قتل مرحوم مهرجویی باید حرفهای میرویس را گوش کرد. متهمی که به گفته خودش از کارگردان سینما کینه به دل داشت و برخلاف بقیه متهمان فقط برای انتقام وارد خانه ویلایی شده بود و به فکر سرقت نبود. متهمی که خیلی راحت از انگیزهاش برای قتل میگوید.
مرحوم مهرجویی را چطور کشتید؟
میرویس: وقتی وارد حیاط شدیم من تکه چوبی پیدا کردم و برداشتم. وارد خانه که شدیم، مرحوم مهرجویی از جایش بلند شد و من با چوب شروع به ضربه زدن به سرش کردم. حتی خواست مانع من شود که ضربهای به دستش خورد. بعد کریم با چاقویی که در دستش بود به سمت او آمد و ضربهای به گردن آقا زد و او با صورت روی زمین افتاد. من همانجا ماندم و کریم وارد اتاق شد و بعد فهمیدم خانم را هم کشته است.
بعد چه شد؟
بقیه شروع به گشتن خانه کردند. من، چون دنبال سرقت نبودم نگشتم و همگی از خانه بیرون رفتیم.
چرا از مرحوم مهرجویی کینه داشتی؟
من از خانه همسایه آقا سرقت کرده بودم و همین بهدلیل آقا مرا از شهرک بیرون کرد. در سه ماهی که در خانه مرحوم مهرجویی کار میکردم، خانم خیلی به من کمک کرد. وقتی ازدواج کردم یک جارو برقی به من داد. حتی یکبار که درخت خرمالو بار داد تعدادی خرمالو داد تا به همسرم و خانوادهاش بدهم، اما من در کشتن آنها همکاری کردم.
پس چرا همکاری کردی؟
کریم میگفت اگر همکاری نکنم، چون قبلا سرقت کرده بودم مرا بهعنوان قاتل دستگیر میکنند.
انکار بعد از اقرارکریم طراح این جنایت هولناک است. متهمی که درردیف اول فهرست متهمان قراردارد و با حکم دادگاه به قصاص محکوم شدهاست. او در جریان بازجوییها به ارتکاب هر دو قتل اقرار کرده و همه مدارک و اعترافات علیه اوست. حالا منکر همهچیز شده و حتی حضورش در محل قتل را هم انکار میکند. براساس آنچه بعد از دستگیری متهمان اعلام شده بود، کریم مدعی بود برای مرحوم مهرجویی کار کرده و به خاطر اینکه پولش را نداده بودند این قتل را انجام داده است. حالا همه اعترافاتش را انکار میکند و میگوید: اعترافاتم تحت فشار بازجویی بود و آن شب به آن خانه نرفتم و حرفهای دیگر متهمان را قبول ندارم. من باغبان پنج باغ بودم و صاحبان باغها به من اعتماد داشتند. اگر قصد سرقت داشتم میدانستم صاحبان باغها کلید گاوصندوق را کجا میگذارند و سرقت میکردم. ماهی ۴۰ میلیون تومان درآمد داشتم نیازی نبود مرتکب قتل شوم!
منبع: جام جم
tags # داریوش مهرجویی سایر اخبار (عکس) دختران ایرانی ۱۷۰۰۰۰ سال پیش این شکلی بودند! (عکس) جانور عجیبی که آنقدر رابطه جنسی برقرار میکند تا بمیرد! چگونه رابطه جنسی اجداد ما با نئاندرتالها آنها را منقرض کرد؟! کاربرد عجیب آلت تناسلی سنگی در بین انسانهای اولیهمنبع: زیسان
کلیدواژه: داریوش مهرجویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۵۶۰۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نویدکیا: یک تیم داغان را تحویل گرفتم!
به گزارش "ورزش سه"، محرم نویدکیا بعد از برتری تیمش مقابل پیکان در جام حذفی بیان کرد: دلم میخواهد از هواداران خودمان تشکر کنم که در این آب و هوای بارانی تا لحظه آخر حمایت کردند. دست شان درد نکند ، امیدوارم همیشه حمایت کنند.
او ادامه داد: بازی پیچیدهای شد. تیم پیکان با ارنج متفاوت وارد زمین شد. خیلی موقعیت های زیادی داشتیم که متاسفانه از دست دادیم و ممکن هم بود در پنالتی بازی را از دست بدهیم. تجربه خوبی برای ما شد. پیکان با نوع بازی خود و بازی دادن به جوان ها در یک سوم میانی با تعداد زیاد و فشردگی بازی کردند. خوشبختانه موقعیت های زیادی درست کردیم و این برای خود من جذاب بود. از طرف دیگر یک توپ ساده وارد دروازه مان شد. خوشحالم که در شرایط سخت و پیچیده توانستیم برنده باشیم. باید قبول کنیم اتفاقاتی می افتد که ممکن است تمرکزمان را برهم بزند. باید صبور تر باشیم و چالشها را مدیریت کنیم تا بتوانیم قدم به قدم بهتر شویم.
سرمربی مس درباره بهبودی شرایط این تیم از زمان حضور روی نیمکت تاکید کرد: ما هنوز مدعی نیستیم. خودمان را باید به سمت بالا بکشانیم. واقعیت این است که در روزهای اول برای خودم هم سخت بود. الکی از خودم نمیخواهم تعریف کنم. من با 12 بازیکن شروع کردم. یک تیم داغان را تحویل گرفتم که از نظر روحی و روانی شرایط افتضاحی داشت. باشگاه شرایط ایدهآلی نداشت اما همه دست به دست هم دادیم. این فقط مربوط به من نبود.
نویدکیا در بخش بعدی صحبتهایش گفت: همه کمک کردند ، بچه ها هم جمع و جور شدند و کمی به من اعتماد کردند و شرایط درست شد. من امیدوار بودم که شرایط را خوب کنیم. مطمئن بودم این تیم نفرات خوبی دارد و دچار چالش شده است.من حتی در آبادان هم حضور یافتم، اما دیدم که نمیتوانم مشکلات را حل کنم. اینجا دیدم که همه دوست دارند مشکلات حل شود. اینجا اما دیدم که همه دلشان میخواهد فعل خواستن را صرف کنند.
او درباره شانس قهرمانی تیمش بیان کرد: در جام حذفی هم باید در خانه و هم بیرون از خانه بازی کنید. یکی از مشکلاتی که حذفی ما دارد، این است که تک بازی است. خیلی وقت ها در خانه با تیم های ضعیفتر و بزرگ بازی به پنالتی میکشد. این جام حذفی که برگزار میکنیم از نظر کیفی نمیتواند خوب باشد. واقعیت این است که ممکن است قرعهای بیرون از خانه با تیمی سخت بازی کنیم یا قرعه دیگری داشته باشیم. شانس در آن دخیل است و باید پله پله جلو برویم.
نویدکیا در پایان گفت: تا هر مرحله ای که بالاتر برویم باید بهتر کار کنیم. شرایط مان خوب شده اما اگر شرایط اینطور شده، با تیم اصلی بازی نمیکردم. شانس ما حتی اگر کم باشد، اما تلاش می کنیم از آن استفاده کنیم و قهرمان شویم.